جدول جو
جدول جو

معنی پل لیسن - جستجوی لغت در جدول جو

پل لیسن
(پِ سُ)
پل. ادیب معاصر لوئی چهاردهم. متولد در بریه بسال 1624م. وی از کارمندان زیردست فوکه بود و پس از مغضوب گشتن او از کار برکنار شد و به زندان افتاد و به دفاع فوکه تذکره های شیوا و دلیرانه نوشت و پنج سال در حبس باستیل بماند. بعدها لوئی چهاردهم او را وقایعنگاری خود داد. و وی مؤلف کتابی است در تاریخ آکادمی فرانسه و در 1693م. وفات کرد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پُلِ)
تداول عامیانه، آنکه بیشتر بمهمانیها رود از شکم پرستی. طفیل العرائس. سوری. (یادداشت بخط مؤلف). آنکه دایماً در فکر سور خوردن باشد. سوری، مفت خور. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(پِ کُ)
ادیب ایتالیائی متولد در سالوس. وی نه سال در زندانهای شپیل برگ محبوس ماند و کتاب الم انگیز خویش را بنام ’زندانهای من’ بنوشت. (1789- 1854م.)
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ لَ ثَ)
پلی که لیثم دیلمی بر روی شیم رود در مشرق ناتل ساخت. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 111)
لغت نامه دهخدا
(گِ رَ / رُو کَ دَ)
با خود سخن گفتن. (شعوری). در جای دیگر دیده نشد
لغت نامه دهخدا
(پِ سُ)
پل. ادیب معاصر لوئی چهاردهم متولد در بزیه. در 1626م. نظر برابطۀ بافو که پس از آنکه وی مورد خشم شاه گردید، پلیسن در دفاع از او یادداشت های فصیح و حاکی از جرأت و جسارت نگاشت و مدت پنج سال درزندان باستیل بسر برد ولی در آخر لوئی چهاردهم او را به عنوان وقایع نگار خویش برگزید. وی مؤلف تاری-خ آک-ادمی (اقاذیمیا) فرانسه است. و در 1693 درگذشت
لغت نامه دهخدا
پل بستن رسم ویژه ای به هنگام بردن عروس به خانه ی داماد که
فرهنگ گویش مازندرانی
پل دوستن
فرهنگ گویش مازندرانی